آیلین جانآیلین جان، تا این لحظه: 13 سال و 27 روز سن داره

آیلین روشنایی بخش خونه ی ما

آیلین وبازی

سلام عسل مامان.الهی قربونت برم که این قدر نازی.   دیگه برای خودت خانم شدی.   هر روز که از خواب بیدار میشی فقط دوست داری بازی کنی.   این دوتا عروسکی هم که دستته عروسکهای مورد علاقت است.    اینم وسایل پزشکیته .   اینم لگوهات ووسایل آشپزیت که روزی 10 بار میریزی. واین کاراتهای مورد علاقت.که هرروز باید باهاشون بازی کنی.   ...
5 اسفند 1391

حرفهای من به تو

مادر که میشوی خیال تو میشود پروانه،                                که تنها گردگل زیبای زندگیت میچرخد......   مادر که میشوی شعرهایت میشود لالایی،                              که بگوش خسته کودکت میخرامد..........   مادرکه میشوی شب و روزت،               &nbs...
22 بهمن 1391

علاقمندیهای آیلین

آموزش:baby enistein وپکیج کارتهای صدآفرین   کارتون:ترانه های کودکانه غذا:سوپ و پاستا ولازانیا وجوجه وموساکا و....   میوه:لیمو وموز و پرتقال وهویج و....   اسباب بازی: حلقه هوش و توپ بازی و لوازم دکتری و لوازم آشپزی وlego   بازی: قایم موشک ودوچرخه بازی   تفریح: پارک(تاب تاب) راه رفتن   پر کاربردترین کلمه هاش:بله وبابا وخاله و عباس جان و....   حیوان:اسب و فیل وجوجه و.....   ...
20 بهمن 1391

عشق من!!!!!

به نام بالاترین وبهترین عشق،به نام پاکترین وجاودانه ترین عشق،   به نام خداوند بخشنده مهربان،گاهی وقتها قلب یک انسان پر   از رازهای نهفته است.گاهی وقتا قلب یک انسان پراز درد   دلهایی است که به زبان آوردنش سخت است......   واینجاست که قلم وکاغذ بهترین همدل برای ما هستند.   من نیز درددلم را،بی پرده وساده مینویسم. مینویسم تا همه ساده بخوانندوساده درک کنند.   شاید تکرار خاطره ها،یاشاید درک کردن معنای عاشق شدن   وعاشق بودن . شاید عاشقیم ونمیدانیم عشق چیست ویاشاید عاشق نیستیم   ومیخواهیم معنای عشق رابدانیم.ویا عاشق نیستیم   ونمیخواهیم عاشق باشیم.چون شنیده ایم عشق پراز ...
14 بهمن 1391

بابایی دوستت دارم.

     سلام بابای عزیزم   از خدا میخوام تنت همیشه سالم باشه وسایه ات همیشه بالای سر منو   ومامان باشه.   منو و مامان واقعا در کنارهمسری مهربان وپدری زحمتکش احساس آرامش   وآسایش میکنیم واز زندگی کردن در کنار همچین آدم محکم واستواری لذت   میبریم.   هر چه قدر بخوام از خوبیهات بگم کم گفتم.   بابایی جونم میدونم بعضی اوقات با شیطنتهام اذیتت میکنم ولی بابایی من   خیلی کوچولو هستم ولی بازم منو به بزرکی خودت ببخش.   امروز ٩بهمن باباجونم عمل چشم(لیزیک)داشت.ساعت ١١مامانو بابا باهم رفتن کلینیک.ساعت ٢بابایی عمل کردوخداروشکر عمل خیلی خیلی خوبی بود.   باب...
11 بهمن 1391

آیلین خانم در پارک

جمعه آخر دی ماه بود. آیلین خانم حوصلش سر رفته بود وهمش میگفت:  مامان تاب تاب.   با همدیگه آمده شدیم واومدیم پارک.                    الهی قربونت برم که این قدر نازی.                                  خدایا هزاران هزاربار شکرت. ...
5 بهمن 1391